۱۴ آبان ۱۳۹۲

۱۳ آبان ۱۳۹۲

کشوری به اسم ایران خیلی‌ وقته تجزیه شده است .


ایران وقتی‌ معنا پیدا میکنه که همهٔ اقوام ومردمانش یک دل و یک رنگ کنار هم باشند, دلشون به حال هم بسوزه, خودشون و از هم جدا ندونند ,یک جملهٔ معروف میگه تفرقه بیانداز و حکومت کن و براستی چقدر جالب جمهوری اسلامی طی‌ سی‌ و چند سال این کارو با ظرافت تمام انجام داد ،تا جایی که اگه امروز هموطن  بلوچ مان را اعدام می‌کنن می‌گوییم میخوان ایران و جدا کنن پس حقشونه اعدام شن یا اگه هموطن کردمون رو با یک دادگاه چند دقیقه‌ای محکوم به مرگ میکنند میگوییم حقشونه میخوان جدا شن ،هموطنای عربمون هم که همین  که عربند واسشون کافیه ،اما هیچ کسی‌ نخواست با خودش فکر کنه که اگر این انسانهای بی‌ گناه حرف از جدایی زدند (که نزدند ،این فقط حربهٔ حکومت هست )،علتش چی‌ هست ! چرا نباید ما به  اقوام ایرانی‌ احترام بگذاریم؟ چرا اینها نباید زبان مخصوص خودشان ،لباس مخصوص خودشان، رسم و رسوم مخصوص خودشان را داشته باشند ؟چرا همهٔ اقوام ایرانی‌ اقلیت هستند ؟پس این اکثریت چه کسانی‌ هستند؟
 مگر  نه اینکه ایران به خاطر این رنگارنگی اقوامش ایران شد ؟ پس کجا رفت عشق و اتحاد ؟تا کی‌ باید بازیچه این حکومت ننگین باشیم ؟
تا کی‌ اینها باید در محرومیت زندگی‌ کنند تا کی‌ باید سرکوب شوند ؟ به چه گناه نکرده‌ای این انسانهای بی‌ دفاع محکوم به مرگ هستند ؟چرا یک بار خودمان را جای این مردمان بی‌ دفاع نمیگذاریم ؟الان که اینها به کمک ما همهٔ ایرانیها احتیاج دارند چرا خفه شد‌ایم ؟ چرا صدایمان در نمیاید ؟براستی انسانیتمان را به چه فروختیم؟
    . افسوس ایران خیلی‌ وقته دیگه ایران نیست ،خیلی‌وقته ایران تجزیه شده و ما ترکیب در ساختار کثیف جمهوری اسلامی
 کفّ می‌زنیم به افتخار سی‌ و چند سال حکومت ننگین جمهوری اسلامی که به زیبایی‌ ایران و ایرانی‌ را از هم جدا کرد 
 که اینگونه بی‌ غیرتمان کرد که جلو چشممان دسته دسته جوانان بی‌ گناه این کشور را میکشند و ما نگاه می‌کنیم , به سادگی‌ فراموش .کفّ می‌زنیم  به افتخار  دولت تدبیر و امید که ثمری جز مرگ و اعدام و ناا امید کردن, اندک امید باقیماندهٔ مردمانش را ندارد
هموطن بی‌ گناه کشته شده من حال, تو هم چشمهایت را ببند و آسوده بخواب ،مثل مردم سالها خوابیده  کشورت.
بله کشورت ایران


الیناز آزاد                                                                                                                                        

                      
 .

شیرکو معارفی، زندانی سیاسی کُرد اعدام شد

شیرکو معارفی، زندانی سیاسی کُرد اعدام شد
شیرکوه معارفی فعال سیاسی و مدنی کُرد که از ساعات اولیه بامداد امروز دوشنبه ۱۳ آبان به انفرادی اجرای احکام زندان مرکزی سقز منتقل شده بود، ساعتی پیش اعدام شد.

بنابه گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، یکی از اعضای خانواده این زندانی سیاسی خبر اعدام وی را تایید کرد و گفت که اکنون جلو درب زندان سقز هستیم و منتظریم که جنازه را به ما تحویل بدهند.

شیرکو معارفی، در مورخه ۹ مرداد ماه سال ۱۳۸۷ در یکی از روستای مرزی ایران و عراق توسط نیروهای سپاه پاسداران بازداشت شد. او بعد از چندین ماه نگهداری در سلولهای بازداشتگاه مخفی سپاه پاسداران و اداره اطلاعات شهر سقز به زندان این شهر منتقل شد.

شیرکوه از سوی شعبه ۱ دادگاه انقلاب این شهر به اتهام محاربه از طریق عضویت دریکی از احزاب کردی به اعدام محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر استان و دیوان عالی کشور نیز تائیده شده است.

اعدام شیرکوه معارفی در حالیست که 9 روز پیش نیز دستگاه قضایی حکومت اسلامی حکم اعدام حبیب‌الله گُلپری‌پور، یک زندانی سیاسی دیگر کُرد را به اجرا درآورد. رژیم اسلامی در همان روز در اقدامی جنون آمیز 16 زندانی بلوچ را نیز اعدام کرد.

اعدام این زندانیان سیاسی با اعتراض شدید سازمانهای بین المللی مدافع حقوق بشر و همچنین با خشم مردم کردستان و بلوچستان مواجه شده است.

فعالان حقوق بشر در ایران پیش تر هشدار داده بودند که زندانیان سیاسی بویژه زندانیان سیاسی کُرد در معرض اعدام قرار دارند.